- اهل نفس
- تن پروران
معنی اهل نفس - جستجوی لغت در جدول جو
- اهل نفس
- شهوت پرست، نفس پرست، نفس پرور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مردم گوشه نشین و تارک دنیا برای مثال خرم دل شریف که با یاد چشم یار / بنشست گوشه ای و ز اهل نشست شد
مردم پاک دل، پاک باطن، روشن ضمیر، اهل صلح و سازش، مردم با اخلاص و یک رنگ
خوشبوی، گل سخن آنکه بوی گل دهد خوشبو معطر، خوش سخن خوش کلام
معاشر، مصاحب، همدم: مای غمان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم. (حافظ) یا هم نفس (همنفس) صبح قیامت. طول مدت (مانند قیامت در درازی)
همدم، قرین، همراه